دلیل معجزه بودن قرآن از دیدگاه شخصی
شهیدداودآجورلو
شهیدداودآجورلو-عشق

                                                                                              السلام علیک یا بقیه الله

دلیل معجزه بودن قرآن از دیدگاه شخصی

قبل از اینکه به سوال مطرح شده پاسخ دهیم ابتداء این نکته را متذکر شویم که چه خوب است هریک از ما در رابطه با دینمان تحقیق کنیم و دینمان را از طریق استدلال و برهان بیاموزیم.هر پیامبری برای اثبات اینکه از طرف خداوند آمده است معجزه ای به مردم ارائه می داد مثلا حضرت موسی عصا را تبدیل به مار کرد و حضرت عیسی مریض شفا می داد.پیامبر اسلام برای اثبات پیامبری خود قرآن را ارائه داد.حال ما باید بدانیم که قرآن چرا معجزه  است؟ حتماً برای فهم قرآن وقت بگذاریم.

دلیل اول : معجزه ی هر پیامبری با علم زمان خودش متناسب بوده است و هر پیامبری هم قبل از پیامبری نسبت به آن علم جاهل بوده است.علم زمان حضرت موسی سحر و جادو بوده است و به همین دلیل معجزه حضرت موسی هم متناسب با همان علم بود.علم زمان حضرت عیسی پزشکی بوده و به همین دلیل معجزه حضرت عیسی شفا دادن مریض بوده است.حال علم زمان پیامبر اسلام فصاحت و بلاغت بوده است یعنی علمِ آوردن جملات زیبا و در آن روزگار متخصصین این فن با یکدیگر مسابقه می دادند و کسی که زیبا ترین جملات را می آورد به عنوان برنده مسابقه انتخاب می شد.در آن زمان ، زیبا ترین جملات را بر دیوار کعبه آویزان کرده بودند.وقتی قرآن آمد همه متخصصین فن مغلوب شدند و هیچ کس نتوانست به زیبائی قرآن جملاتی بیاورد.حتی بعضی از مشرکین به محض شنیدن آیات قرآن مسلمان می شدند و حتی کسانی را داریم که با اینکه زبانشان عربی نبوده ولی با شنیدن آیات قرآن مسلمان شده اند.قرآن هم به طور آشکار همه را به مبارزه دعوت کرده که اگر می توانید کلامی مثل قرآن بیاورید. در آیه 38 سوره یونس آمده است : قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَ ادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِینَ یعنى بگو: اگر راست مى‏گویید شما خود و هم از هر كس نیز مى‏توانید كمك بطلبید و یك سوره مانند آن بیاورید.مى گویند فصیح ترین آیه قرآن آیه 44 سوره هود است.در روایات و تواریخ اسلامى مى‏خوانیم كه گروهى از كفار قریش، به مبارزه با قرآن برخاستند و تصمیم گرفتند آیاتى همچون آیات قرآن ابداع كنند، علاقمندانشان براى مدت چهل روز بهترین غذاها و مشروبات مورد علاقه آنان را برایشان تدارك دیدند، مغز گندم خالص، گوشت گوسفند و شراب! تا با خیال راحت به تركیب جمله‏هایى همانند قرآن بپردازند!. اما هنگامى كه به آیه 44 سوره هود رسیدند، چنان آنها را تكان داد كه بعضى به بعضی دیگر نگاه كردند و گفتند این سخنى است كه هیچ كلامى شبیه آن نیست، و اصولا شباهت به كلام مخلوقین ندارد، این را گفتند و از تصمیم خود منصرف شدند و مایوسانه پراكنده گشتند.

دلیل دوم : دلیل دوم معجزه بودن قرآن این است که چنین کتاب با عظمتی از طرف شخصی آمده است که اصلاً استاد ندیده بوده و به اصطلاح امی وبی سواد بوده است.حال چنین شخصی به متخصصین فنِ فصاحت و بلاغت بلکه به هرکس دیگری می گوید اگر می توانید مثل قرآن را بیاورید مثل اینکه یک شخصی که هیچ گونه سررشته ای در رشته پزشکی ندارد در سمیناری که پزشکان متخصص حضور دارند حاضر شود و بگوید من با شما می خواهم مناظره کنم.

دلیل سوم : خبر دادن از آینده ، سومین دلیل اعجاز قرآن است.در زیر چهار مورد از این خبرها را ذکر می کنیم :

آیه اول : غُلِبَتِ الرُّومُ(2) فىِ أَدْنىَ الْأَرْضِ وَ هُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَیَغْلِبُونَ(3) فىِ بِضْعِ سِنِینَ ....

رومیان مغلوب شدند، ، در نزدیك‏ترین سرزمین [خود به حجاز كه نواحى شام است‏]، و آنان پس از مغلوب شدنشان به زودى پیروز خواهند شد، ،  [البته‏] در ظرف چند سال.

داستان این بود كه ایرانیان توانستند رومیان را شكست بدهند.بعد  از آن این آیات نازل شد و بیان كرد كه در چند سال دیگر این رومیان هستند كه ایرانیان را شكست خواهند داد و همین اتفاق در چند سال بعد افتاد.

آیه دوم : إِنَّ الَّذِى فَرَضَ عَلَیْكَ الْقُرْءَانَ لَرَادُّكَ إِلىَ‏ مَعَاد(قصص،85)

یقیناً كسى كه [ابلاغ و عمل كردن به‏] قرآن را بر تو واجب كرده است، حتماً تو را به بازگشت گاه [رفیع و بلند مرتبه‏ات، شهر مكه‏] بازمى‏گرداند.

این آیه وقتى نازل شده كه پیامبر اكرم در حال هجرت از مكه به مدینه است.در حالى كه پیامبر از مكه خارج مى شود این آیه نازل شده و مى گوید در آینده به مكه بازخواهى گشت و همین اتفاق هم افتاد.

آیه سوم :  لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِن شَاءَ اللَّهُ ءَامِنِینَ محَُلِّقِینَ رُءُوسَكُمْ وَ مُقَصِّرِینَ لَا تخََافُون(فتح،27)

شما قطعاً در حال امن و امنیت در حالى كه سرهایتان را تراشیده و موى [یا ناخن‏] كوتاه كرده‏اید و بیمى ندارید وارد مسجدالحرام خواهید شد.

این آیه در جریان صلح حدیبیه و یك سال قبل از ورود  مسلمین به مكه نازل شده است و گفته است كه شما در آینده حتما وارد مكه خواهید شد و همین جور هم شد.

آیه چهارم : إِنَّا أَعْطَیْنَاكَ الْكَوْثَرَ(1) فَصَلّ‏ِ لِرَبِّكَ وَ انحَْرْ(2) إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْترَُ(3) سوره كوثر

ما تو را كوثر (یعنى عطاى بسیار چون كثرت فرزند) بخشیدیم.، پس تو هم براى خدایت به نماز (و طاعت) و قربانى (و مناسك حج) بپرداز.، كه محققا دشمن بدگوى تو (عاص بن وائل) مقطوع النسل است (و نسل تو تا قیامت به كثرت و بركت و عزت باقى است).

این سوره در حقیقت سه پیشگویى بزرگ در بردارد: از یك سو اعطاء خیر كثیر را به پیغمبر نوید مى‏دهد  و این خیر كثیر تمام پیروزیها و موفقیتهایى را كه بعدا نصیب پیغمبر اكرم (ص) شد و به هنگام نزول این سوره در مكه قابل پیش‏بینى نبود، شامل مى‏شود.از سوى دیگر خبر مى‏دهد كه پیغمبر(ص) بلا عقب نخواهد بود، بلكه نسل و دودمان او به طور فراوان در جهان وجود خواهند داشت.از سوى سوم خبر مى‏دهد كه دشمنان او ابتر و بلا عقب خواهند بود، این پیشگویى نیز تحقق یافت، و چنان دشمنانش تار و مار شدند كه امروز اثرى از آنها باقى نمانده است، در حالى كه طوائفى همچون" بنى امیه" و" بنى عباس" كه به مقابله با پیغمبر ص و فرزندان او برخاستند روزى آن قدر جمعیت داشتند كه فامیل و فرزندان آنها قابل شماره نبود، ولى امروز اگر هم چیزى از آنها باقى مانده باشد هرگز شناخته نیست.

دلیل چهارم : آیات قرآن کریم قابلیت برداشت معانیِ مختلفی را دارند به این صورت که یک جمله از قرآن می تواند ده ها معنی داشته باشد.به عنوان مثال آیه 102 سوره بقره می تواند صدها معنی داشته باشد و بسم الله الرحمن الرحیم ممکن است 21 جور معنی شود.همچنین عبارت فَاعْبُدْنىِ وَ أَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِكْرِى در آیه 14 سوره طه را می توان 240 جور معنی کرد.همچنین عبارت فَرَدُّواْ أَیْدِیَهُمْ فىِ أَفْوَاهِهِمْ در آیه 9 سوره ابراهیم را می توان 48 جور معنی کرد.آیا کسی می تواند جملاتی بیاورد که با وجود کلمات کم ، معانی زیادی از آن برداشت شود.

دلیل پنجم : قرآن کتابی است که هم در مجامع سطح بالای علمی مورد بحث قرار می گیرد و هم در مجامع سطح پایین.به عبارت دیگر هم اساتید فن از آن استفاده می کنند و هم مردم عادی.کدام کتاب دیگری را سراغ دارید که این چنین باشد؟

دلیل ششم : ششمین دلیل برای اعجاز قرآن طراوت و شادابی قرآن کریم است که پس از هزار و چند سال هنوز قدیمی و کهنه نشده است.هم متنش تازه است و هم معانیش.بر خلاف کتابهای بشری که اولا از لحاظ متن و معنی قدیمی می شوند و ثانیا معمولا پس از چند سال بر آن کتابها حاشیه و اضافات و نقد صحیح وارد می شود.

دلیل هفتم : استخاره های عجیبی که گاهی اوقات از قرآن گرفته می شود می تواند دلیل یا مویدی برای اعجاز قرآن باشد.در اینجا به یکی از استخاره های شگفت انگیز اشاره می شود : شیخ مرتضی انصاری پس از آنکه از عراق به زادگاه خود دزفول مهاجرت می کند تصمیم می گیرد حال که در ایران است حوزه های علمیه شهرهای دیگر کشور را هم ببیند.این تصمیم خود را با مادر و دیگر اعضای خانواده خود در میان می گذارد اما مادر وی با این مسافرت مخالفت می کند.از شیخ انصاری اصرار بر رفتن و از مادر اصرار بر نرفتن.عاقبت ، کار  به استخاره کشید.شیخ انصاری وقتی قرآن را باز می کند این آیه می آید:

وَ لَا تخََافىِ وَ لَا تحَْزَنىِ  إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْكِ وَ جَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ(قصص،7)

به مادر موسى وحى كردیم كه مترس و غمگین مشو، او را به تو باز مى‏گردانیم و در شمار پیامبرانش مى‏آوریم.

شیخ بسیار خوشحال شد و آیه شریفه را برای مادرش تفسیر کرد و مادر راحت شد و از بشارت خداوند خوشحال گردید.

شیخ منصور برادر شیخ انصاری هم به عنوان همراه و همگام انتخاب شد اما قبل از حرکت ، او نیز با قرآن استخاره ای نمود و این آیه در جواب آمد :

قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِیك(قصص،35)

خدا  به موسى گفت به زودى قدرت و نیرویت را به وسیله برادرت (هارون) افزون كنم.

دلیل هشتم : وجه هشتم از وجوه اعجاز قرآن این است که از وقائعی که در گذشته های دور اتفاق افتاده به طور دقیق خبر داده ، آن هم به طور قطعی.با اینکه پیامبر اسلام کسی نبوده است که  کتابی خوانده باشد یا استادی دیده باشد و این نشان دهنده ی این است که چنین کتابی از طرف خدا آمده است.در زیر فقط به یکی از مثالهائی که دقت قرآن را راجع به مسائل تاریخی نشان می دهد اشاره می کنیم :

در سوره یوسف به پادشاه مصر ، فرعون گفته نشده است بلکه ملک گفته شده است در حالی که در تورات کنونی به پادشاه زمان یوسف فرعون گفته شده است و این ، یکی از اشتباهات تورات کنونی است.از لحاظ تاریخی ثابت شده است که در زمان حضرت یوسف به پادشاهان مصر فرعون گفته نمی شده و این دقت قرآن را راجع به مسائل تاریخی نشان می دهد.

دلیل نهم : فراگیریِ اعجاب انگیز قرآن توسط برخی از حافظان قرآن وجه دیگری از وجوه اعجاز قرآن است.در این مورد می توان کربلائی کاظم را مثال زد که با اینکه فردی بی سواد بوده توانسته است قرآن را به نحو عجیبی حفظ کند.همچنین سید حسین طباطبائی شخص دیگری است که با وجود کمیِ سن توانست قرآن را به صورت عجیبی حفظ کند.چه کتاب دیگری داریم که چنین ویژگی ای داشته باشد؟

دلیل دهم : اعترافات دشمنان اسلام به معجزه بودنِ قرآن وجه دیگری برای اعجاز قرآن است.این اعترافات هم در زمان پیامبر اکرم بوده و هم در حال حاضر.در زمان پیامبر ، دشمنان اسلام به معجزه بودن و عجیب بودن قرآن اعتراف کرده اند. همین که مشرکینِ زمان پیامبر قرآن را سحر یا پیامبر را کاهن می خواندند خود نشان دهنده ی این است که معترف بوده اند که قرآن کتاب معمولی نیست.از طرفی در زمان ما دشمنان اسلام با وجود دشمنی ، باز به معجزه بودن قرآن تصریح کرده اند.شخصی که بر ضد اسلام کتابی نوشته است در کتابش آورده است :

باید انصاف داد قرآن ، ابداعی است.سوره های مکی و کوچک سرشار از نیروی تعبیر و قوه اقناع ، سبک تازه ای است در زبان عرب.جاری شدن آن از زبان مردی که خواندن و نوشتن نمی دانسته موهبتی است کم نظیر و اگر از این لحاظ آنرا معجزه گویند بر خطا نرفته اند.

دلیل یازدهم :  عدم اختلاف در قرآن از دیگر وجوه اعجاز قرآن است اینکه قرآن در طول بیست و سه سال نازل شده است ولی تعارض حقیقی در آیات آن وجود ندارد از وجوه اعجاز قرآن است. قرآن بتدریج نازل شده، و پاره پاره و در مدت بیست و سه سال بمردم قرائت می شد، در حالى كه در این مدت حالات مختلفى، و شرائط متفاوتى پدید آمد، پاره‏اى از آن در مكه، و پاره‏اى در مدینه، پاره‏اى در شب، و پاره‏اى در روز، پاره‏اى در سفر، و پاره‏اى در وطن، قسمتى در حال آشتى با دشمن، و قسمتى در حال جنگ، طائفه‏اى در روز حسرت و شكست، و طائفه‏اى در حال غلبه و پیشرفت، عده‏اى از آیاتش در حال امنیت و آرامش، و عده‏اى دیگر در حال ترس و وحشت نازل شده ولى با همه این احوال آیات قرآن داراى هماهنگى میباشد.در بین دانشمندان كسى كه یك مطلبى را در كتابش می نویسد معمولا در كتاب بعدى آن را كامل میكند یا از نظری که دارد بر میگردد یا اگر شرائط جامعه تغییر کرد نظریات او هم ممکن است تغییر کند یا اگر با تفکرات مختلف آشنا شد نظریاتش هم متفاوت می شود ولى قرآن چه از لحاظ متن و چه از لحاظ محتوى داراى هماهنگى است و چه ابتداى بیست و سه سال و چه انتهاى آن همگى داراى هماهنگى است و همگی در اوج کمال است و این خود وجهی از اعجاز قرآن می باشد.

دلیل دوازدهم : با مقایسه تورات و انجیل و قرآن می توان براحتی به برتری متنی و مفهومی قرآن بر آن دو کتاب پی برد.حتی اگر تمام کتابهای مقدس در جایی جمع شود و شخصی بدون تعصب آنها را مطالعه کند دقیقا متوجه می شود که اگر قرار باشد یکی از آن کتابها مسیر صحیح زندگی را به ما یاد دهد آن کتاب ، قرآن است.بنابراین برتری قرآن بر دیگر کتبِ به ظاهر آسمانیِ امروز خود اثبات کننده حقانیت قرآن کریم است.در اینجا خواننده محترم را به خواندن کتابهایی مثل تورات و انجیل تشویق می کنیم تا خود متوجه شود که ادعای ما بی اساس و از روی تعصب نیست.

دلیل سیزدهم : از دیگر وجوه اعجاز قرآن خبر دادن قرآن از جلسات مخفیانه ای است که مشرکین بر ضد پیامبر تشکیل می دادند به این صورت که آنها مثلا در شب ، جلسه ای مخفیانه تشکیل می دادند و صبح روز بعد قرآن جلسه آنها را فاش می کرد. در آیه 108 سوره نساء آمده است : وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ یُبَیِّتُونَ مَا لَا یَرْضىَ‏ مِنَ الْقَوْل یعنى و خدا با آنان بود آن گاه كه در جلسه مخفى شبانه، درباره طرح و نقشه و سخنى كه خدا به آن رضایت نداشت، چاره‏اندیشى مى‏كردند.

دلیل چهاردهم : قرآن ، بیشتر از هر کتاب دیگری در جهان ، حافظ و از برکننده و خواننده دارد.آیا این خود دلیلی بر اعجاز قرآن نیست؟کتابی که از طرف کسی آمده است که خود درس نخوانده بوده و هیچ امکانات مادی برای مشهور کردن خود و کتاب خود نداشته است ولی با این حال کتاب او در سطح جهان ، حرف اول را در خوانندگان و حافظین می زند. 

دلیل پانزدهم : اعجاز ریاضی قرآن در صورت اثبات ، از وجوه شگفت انگیز قرآن است که با پیشرفت علم و آمدن کامپیوتر در عرصه علم ، کشف شده است و خودِ این مطلب نشان دهنده ی این است که ممکن است در آینده وجوه دیگری از اعجاز قرآن کشف شود که ما اکنون از آن بی خبریم.در زیر تنها به نمونه ای از اعجاز ریاضی قرآن اشاره می کنیم :

بسم الله الرحمن الرحیم دارای 19 حرف است و در قرآن محاسبات ریاضی با این عدد 19 مرتبط است.به عنوان مثال تعداد تکرار حروف مقطعه در هر سوره ای که این حروف در ابتدای آن قرار دارد یکی از ضرائب 19 می شود.مثلا در سوره ق ، این حرف 57 بار تکرار شده که ضریب 19 می باشد و در همین سوره در آیه 13 بجای (قوم لوط) عبارت ( اخوان لوط) بکار رفته و اگر (قوم لوط) بکار می رفت یک ق اضافه می شد و در نتیجه نظم ریاضی بهم می خورد.جالب است بدانید که حرف مقطعه ق در سوره شوری هم آمده است و تعداد تکرار حرف ق در سوره شوری نیز 57 مرتبه است و یکی از ابحاث  مشترک سوره ق و شوری در رابطه با قرآن است و تعداد ق های این دو سوره 114 عدد است که هم به تعداد سوره های قرآن است و هم بر عدد 19 قابل تقسیم است.

برای آشنائی بیشتر با اعجاز ریاضی قرآن می توانید به کتابهائی که در این رابطه نوشته شده رجوع کنید.

دلیل شانزدهم : قرآن کتابی است که هرکس  اگر با تخصص خود وارد این کتاب شود می تواند از آن استفاده کند.اگر ادیب وارد آن شود استفاده های در سطح بالا از آن می کند ، اگر پزشک وارد قرآن شود می تواند از آن استفاده کند ، اگر منجم وارد قرآن شود می تواند از آن بهره گیرد و همچنین شخص کلامی یا فیلسوف یا عارف یا تاریخ دان و .... جالب است که چنین کتابی با چنین ویژگی ای از طرف کسی آمده که نه استاد دیده و نه خواندن و نوشتن بلد بوده.

به نظر شما آیا کتاب دیگری با چنین ویژگی ای وجود دارد؟

دلیل هفدهم : قوانین موجود در قرآن که در رابطه ی با شئون مختلف زندگیِ انسان است دال بر این است که این کتاب ساخته دست بشر نیست ، آن هم بشری که نه خواندن و نوشتن می داند و نه استاد دیده است.چگونه چنین شخصی می تواند برای مسائل مختلف زندگیِ انسان از مسائل فردی گرفته تا مسائل اجتماعی و سیاسی و .... نظر دهد.در اینجا به بعضی از قوانین صادر شده در قرآن اشاره می کنیم تا مشخص شود ارائه چنین قوانینی از شخصی امی امکان ندارد :

قوانین مربوط به عبادت قوانین مربوط به ارث قوانین مربوط به زنان قوانین مربوط به زندگیِ زناشوئی قوانین مربوط به تجارت قوانین مربوط به اخلاقیات قوانین مربوط به جنگ قوانین مربوط به چگونگی برخورد با دشمن قوانین مربوط به قرض قوانینی مثل چگونگی برخورد با همسایه ، میهمان قوانین مربوط به عالم خلقت و ....

 

دلیل هجدهم : معرفیِ انسان در قرآن به شکلی است که متوجه می شویم این کتاب از طرف کسی آمده که از همه ابعاد وجودیِ انسان آگاه است و این کار جز از طریق خالق انسان ممکن نیست.در زیر به چند نمونه اشاره می شود :

نمونه اول : سیر خلقت انسان در رحم مادر.در سوره مومنون آمده است :

ثمُ‏َّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فىِ قَرَارٍ مَّكِینٍ(13) ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَمًا فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لحَْمًا

سپس او را نطفه‏اى در قرارگاه مطمئن [رحم‏] قرار دادیم ، سپس نطفه را بصورت علقه [خون بسته‏]، و علقه را بصورت مضغه [چیزى شبیه گوشت جویده شده‏]، و مضغه را بصورت استخوانهایى درآوردیم و بر استخوانها گوشت پوشاندیم.

نمونه دوم : وَ خُلِقَ الْانسَنُ ضَعِیفًا(نساء،28)

معنى : انسان، ناتوان آفریده شده است.

نمونه سوم :  وَ كاَنَ الْانسَانُ عجَُولًا(اسراء،11)

معنى :  و انسان همواره شتابزده است.

نمونه چهارم : قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائنَ رَحْمَةِ رَبىّ‏ِ إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْیَةَ الْانفَاقِ  وَ كاَنَ الْانسَانُ قَتُورًا(اسراء،100)

معنى : بگو: اگر شما مالك گنجینه‏هاى رحمت پروردگارم بودید، باز هم از بیم خرج كردن قطعاً امساك مى‏ورزیدید، و انسان همواره بخیل است.

نمونه پنجم : إِنَّ الْانسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا(19) إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا(20) وَ إِذَا مَسَّهُ الخَْیرُْ مَنُوعًا(21) سوره معارج‏

معنى : به راستى كه انسان سخت آزمند [و بى‏تاب‏] خلق شده است. ، چون صدمه‏اى به او رسد عجز و لابه كند. ، و چون خیرى به او رسد بخل ورزد.

نمونه ششم : فَأَمَّا الْانسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَئهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبىّ‏ِ أَكْرَمَنِ(15) وَ أَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَئهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبىّ‏ِ أَهَانَنِ(16) سوره فجر

معنى : امّا انسان، هنگام
شهیدداودآجورلو

اللهم عجل لولیک الفرچ بحق زینب سلام الله علیه

درباره وبلاگ

شهدا دعا داشتند،ادعا نداشتند نیایش داشتند،نمایش نداشتند حیا داشتند،ریا نداشتند رسم داشتند،اسم نداشتندو... کجائید ای شهیدان خدایی، بلاجویان دشت کربلایی، کجائید ای سبکبالان عاشق، پرنده تر زمرغان هوایی.
آخرین مطالب
نويسندگان